زمان تقریبی مطالعه: 13 دقیقه
 

گریاندن برای امام حسین





درباره ثواب گریاندن برای امام حسین (علیه‌السلام) و سرودن شعر در عزای آن حضرت، احادیثی از ائمه اطهار نقل کرده‌اند که برای نمونه، برخی از آنها را بیان می‌کنیم.


۱ - روایت ابوهارون مکفوف



ابوهارون مکفوف می‌گوید: امام صادق (علیه‌السلام) به من فرمود: ‌ای ابا هارون، برای من در مرثیه حسین (علیه‌السلام) شعری بخوان. من شروع به خواندن کردم. پس حضرت گریه کرد. سپس فرمود: آنچنان که برای خود می‌خوانی (یعنی با آهنگ محزون و رقت آور)، برایم بخوان. پس من شروع به خواندن کردم و گفتم:
امرر علی جدث الحسین فقال لاعظمه الزکیة...
«بر مزار حسین بگذر و به استخوانهای پاک پیکرش بگو...» .
حضرت گریست. سپس فرمود: بیشتر بخوان. من قصیده دیگری را خواندم. حضرت باز گریست و (من) صدای گریه [زنان] را از پشت پرده شنیدم.
چون از خواندن فارغ شدم، فرمود: «ای اباهارون؛ هرکسی شعری در سوگ حسین (علیه‌السلام) بخواند و خود بگرید و ده تن را بگریاند، بهشت برای آنان نوشته می‌شود، و هرکس در سوگ حسین (علیه‌السلام) شعری بخواند و خود بگرید و پنج نفر را بگریاند، بهشت برای آنان ثبت گردد، و هرکس در سوگ حسین شعری بخواند، و خود بگرید و یک نفر را بگریاند، بهشت برای آن دو نوشته می‌شود، و هرکس نزد او یادی از حسین شود و از چشمانش به اندازه بال مگسی اشک بیرون آید، پاداش او بر عهده خداوند عزوجل است، و او جز به بهشت برای وی راضی نمی‌شود؛ (عن ابی هارون المکفوف، قال: قال لی ابو عبدالله : یا ابا هارون، انشدنی فی الحسین قال: فانشدته، فبکی، فقال: آنشدنی کما تنشدون – یعنی بارقه- قال: فانشدت: امررعلی جدث الحسین فقل لآعظمه الزکیة... قال: فبکی، ثم قال زدنی، قال: فانشدته القصیدة الاخری، قال: فبکی، وسمعت البکاء من خلف الستر، قال: فلما فرغت، قال لی یا ابا هارون! من انشد فی الحسین شعرا فبکی و آبکی عشرا کتبت له الجنة، و من انشد فی الحسین شعرا فبکی و آبکی خمسة کتبت له الجنة ومن انشد فی الحسین شعرا فبکی و آبکی واحدا کتبت لهما الجنة و من ذکر الحسین ع عنده فخرج من عینیه من الدموع مقدار جناح ذباب، کان ثوابه علی الله ولم یرض له بدون الجنة)

۱.۱ - روایت زید شحام


زید شحام می‌گوید: امام صادق (علیه‌السلام) به جعفر بن عفان طائی فرمود: ‌ای جعفر، به من خبر رسیده که تو در مرثیه حسین (علیه‌السلام) به نیکو شعر می‌گویی، عرض کرد: آری، خدا مرا فدای شما گرداند. فرمود: شعری بخوان. پس او شعری خواند. آن حضرت و کسانی که گرد او بودند، گریستند و اشک بر صورت و محاسن آن حضرت جاری شد. آنگاه فرمود: ‌ای جعفر؛ به خدا سوگند، ملائکه مقرب خدا حاضر بودند و سخن تو را درباره حسین (علیه‌السلام) می‌شنیدند، و همچون ما، بلکه بیشتر از ما گریستند.
خداوند در این ساعت تمام [نعمت‌های] بهشت را بر تو واجب گردانید و تو را آمرزید. ‌ای جعفر، آیا بیش از این بگویم؟ عرض کرد: آری‌ای سرور من، فرمود: هرکس درباره حسین شعری بگوید و بگرید و بگریاند، خداوند بهشت را بر او واجب گرداند و او را بیامرزد؛ (.... عن زید الشحام [فی حدیث، ان ایا عبدالله قال لجعفر بن عفان الطائی]؛ یا جعفر، قال لبیک جعلنی الله فداک، قال بلغنی انک تقول الشعرفی الحسین و تجید، فقال له: نعم جعلنی الله فداک، قال: قل فانشده، [فبکی هو] و من حوله، حتی صارت له الدموع علی وجهه و لحیته، ثم قال: یا جعفر والله لقد شهدک ملائکة الله المقربون، هاهنا یسمعون قولک فی الحسین و لقد بکرا کما بکینااو اکثر، ولقد اوجب الله تعالی لک یا جعفر فی ساعته الجنه باسرها و غفرالله لک. فقال: یا جعفر الا ازیدک! قال نعم یا سیدی، قال: ما من احد قال فی الحسین شعرا فبکی و ابکی به الا اوجب الله له الجنة و غفر له)

۱.۲ - روایت ابوعماره


ابوعماره نوحه سرا گوید: امام صادق (علیه‌السلام) به من فرمود: ‌ای اباعماره؛ شعری در سوگ حسین (علیه‌السلام) برایم بخوان. من خواندم و حضرت گریست. باز خواندم و آن حضرت گریست، و باز خواندم و باز امام گریست. به خدا قسم، پیوسته شعر می‌خواندم [و آن حضرت می‌گریست]، تا آنکه از اندرون خانه صدای گریه شنیدم. در این هنگام امام فرمود: «ای اباعماره؛ هرکس در سوگ حسین شعری بخواند و پنجاه نفر را بگریاند، بهشت پاداش اوست، و هرکس در سوگ حسین شعری بخواند و چهل نفر را بگریاند، بهشت اجر اوست، و هرکس در سوگ حسین شعری بخواند و سی نفر را بگریاند، بهشت برای اوست، و هرکس در سوگ حسین شعری بخواند و بیست تن را بگریاند، بهشت از آن اوست، و هرکس در سوگ حسین شعری بخواند و ده نفر را بگریاند، بهشت برای اوست، و هرکس در سوگ حسین شعری بخواند و یک نفر را بگریاند، بهشت برای اوست، و هرکس در سوگ حسین شعری بخواند و خود بگرید، بهشت از آن اوست، و هرکس در عزای حسین شعری بخواند و تباکی کند، بهشت از برای اوست». (عن ابی عمارة المنشد، عن ابی عبدالله قال: قال لی: یا ابا عمارة انشدنی فی الحسین قال: فانشدته، ثم انشدته فبکی، قال فوالله ما زلت انشده و یبکی حتی سمعت البکاء من الدار، فقال لی: یا ابا عماره، من انشد فی الحسین شعرا فابکی خمسین فله الجنة و من انشد فی الحسین شعرا فابکی آربعین فله الجنة و من انشد فی الحسین شعرا فابکی ثلاثین فلة الجنة و من انشد فی الحسین شعرا فابکی عشرین فله الجنة و من انشد فی الحسین شعرا فابکی عشرة فله الجنة و من انشد فی الحسین شعرا فابکی واحدا فله الجنة و من انشد فی الحسین شعرا فبکی فله الجنة و من انشد فی الحسین شعرا فتباکی فله الجنه)
ازنظر کارشناسی حدیثی و رجالی، سند بعضی از این احادیث، صحیح است و سند برخی دیگر را می‌توان تصحیح کرد (مانند دو حدیث ابوهارون مکفوف) و اگر سند برخی دیگر ضعیف یا تضعیف شده باشد، یا وثاقت راویان آنها محل بحث باشد، با روایات صحیح تایید، و ضعف آنها جبران می‌شود.

۲ - معنای تباکی



منظور از تباکی این است که اگر به انسان حالت گریه دست نداد، خود را به گریه وادارد؛ چنان که ابن اثیر آن حالت را «تکلف البکاء» معنی می‌کند و در تفسیر جمله فان لم تجداوا بکاء فتباکوا می‌گوید: ‌ای تکلفوا البکاء.

۳ - توصیه به تباکی



در فرهنگ شیعه، توصیه به تباکی، تنها برای عزاداری نیست؛ بلکه برخی روایات، تباکی را در نماز واجب یا هنگام درخواست حاجت از خداوند متعالی نیز، توصیه کرده‌اند؛ چنانکه کلینی در باب «دعا» احادیثی نقل کرده است که به این امر توصیه می‌کنند؛ از آن جمله:
امام صادق (علیه‌السلام) فرمود: « [هنگام دعا] اگر گریه ات نیامد، خود را به گریه وادار کن». (عن عنبسه [بن بجاد] العابد قال: قال ابو عبدالله : ان لم تکن بک بکاء فتباک، مرحوم علی اکبر غفاری در توضیح مفهوم این حدیث در تعلیقه خود می‌نویسد: والتباکی حمل النفس علی البکاء والسعی فی تحصیله.)
سعید بن یسار می‌گوید: به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم: هنگام دعا، گریه‌ام نمی‌گیرد؛ [اما]خود را وادار به گریه می‌کنم. فرمود: اشکالی ندارد. گریه کن؛ هرچند به اندازه سر یک مگس باشد. (عن سعید بن یسار بیاع السابری قل: قلت لابی عبدالله انی اتباکی فی الدعاء ولیس لی بکاء؟ قال: نعم ولو مثل راس الذباب)
امام صادق (علیه‌السلام) به ابوبصیر فرمود: اگر از پیشامدی می‌ترسی یا حاجتی داری، با نام خدا آغاز کن و او را چنان که شایسته است، تمجید و ثنا کن، آن گاه بر پیامبر درود فرست و سپس حاجتت را بخواه و خود را وادار به گریه کن؛ هرچند به اندازه سر یک مگسی باشد.
امام صادق (علیه‌السلام) افزود: پدرم می‌فرمود: نزدیک‌ترین حالتی که یک بنده نسبت به پروردگار پیدا می‌کند، آن است که در حال سجده گریه کند. (فقال ابو عبدالله لابی بصیر ان خفت آمرا او حاجة تریدها فایدا بالله و مجده و ائن علیه کما هو اهله وصل علی النبی و سل حاجتک و تباک ولو مثل راس الذباب، ان ابی کان یقول: ان اقرب مایکون العبد من الرب عزوجل و هو ساجد باک)

۴ - پاداش گریه بر امام حسین



از روایاتی که پیشتر به نقل از ائمه اطهار (علیهم‌السلام) آوردیم، روشن شد که در سوگ امام حسین (علیه‌السلام) گریستن، گریاندن و خود را به گریه واداشتن، پاداش‌هایی عظیم دارد و مایه دستیابی به رحمت الهی، سعادتمندی، و دخول در بهشت جاویدان می‌شود. در برخی از روایات، تصریح شده است که پاداش‌های مذکور در برابر گریه‌ای اندک، به فرد گریه کننده عطا می‌شود. بی گمان این روایات در برپایی عزاداری امام حسین (علیه‌السلام)، بقا و تداوم آن نقشی فراوان داشته، همواره مایه تشویق سوگواران حسینی بوده است. حال در این باره، پرسشهایی مطرح است:

۴.۱ - پاسخ به برخی پرسش‌ها


۱. آیا اعطای پاداش در برابر گریه برای امام حسین (علیه‌السلام)، شامل هر گریه کننده‌ای، با هر نیتی و با هرگونه عملکردی می‌شود؟
۲. چگونه اندکی گریه می‌تواند مایه سعادتمندی انسان و دخول در بهشت جاویدان شود؟
در پاسخ به چنین پرسش‌هایی، ابتدا باید اذعان کرد که گریه بر امام حسین (علیه‌السلام) در جایگاه یک عمل عبادی که در خور اجر و ثواب فراوانی است، همچون سایر عبادات، ارتباطی تنگاتنگ با نیت افراد پیدا می‌کند؛ به طوری که اگر اولا خالصانه و به قصد تقرب به خداوند انجام شود، و ثانیا با معرفت و شعور همراه باشد، به بالاترین درجه پذیرش می‌رسد و فرد را به بالاترین پاداش‌ها می‌رساند.
همچنین شکی نیست که خداوند هرگز گریه از روی ریاکاری و خودنمایی را نمی‌پذیرد. برخی به اشتباه پنداشته‌اند ریا در گریه برای امام حسین (علیه‌السلام) استثنا شده و حرام نیست و گمان کرده‌اند که تباکی، تجویزی برای ریاکاری است. در حالی که همان گونه که پیشتر در بیان مفهوم تباکی گذشت، «تباکی» خود را به گریه واداشتن است که اگر از روی اخلاص و معرفت باشد، قطعا اجر فراوانی دارد.

۴.۲ - پاسخ تکمیلی


افزون بر مطالب فوق، باید بر این نکته نیز پای فشرد که در پیشگاه خداوند، همه اعمال محاسبه می‌شوند، و این همه فضیلت که برای گریه بر امام حسین (علیه‌السلام) بیان شده و اینکه اشک چشم، آتش دوزخ را فرو می‌نشاند و غمگین شدن در سوگ شهیدان کربلا ایمنی از عذاب است، در صورتی است که گناه، فسق و آلودگی انسان به قدری نباشد که مانع رسیدن این فیض‌های الهی شود.
[۱۱] محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص۴۱۳-۴۱۴.

بنابراین سزاوار است که عزادار حسینی درباره عزاداری خود، و نیز نیتش، دچار شک و تردید و خدای ناکرده ناامیدی نشود و همواره بکوشد تا هم معرفت خود را به امام حسین (علیه‌السلام) و هم مراتب اخلاصش را بیفزاید.
در این باره باید دانست که هدف اصلی از تشکیل مجالس و محافل حسینی، زنده نگاه داشتن مکتب اباعبدالله الحسین است. بر این اساس، شایسته است عزاداران امام حسین (علیه‌السلام) بنا به گونه‌ای رفتار کنند که این هدف تامین شود، و شکی نیست که با تسامح در ارتکاب گناه، یا با ریاکاری نمی‌توان به چنان هدف مقدسی دست یافت. شایسته است متولیان مجالس و محافل عزای امام حسین (علیه‌السلام) و نیز واعظان، خطیبان و مداحان اهل بیت، به این هدف اساسی توجه کامل داشته باشند و بدانند که گریستن و برپایی عزای امام حسین، نه تنها ابراز مودت، بلکه وسیله‌ای برای حفظ نهضت و آرمانهای اباعبدالله الحسین است. شکی نیست که اگر این مجالس همراه با اخبار و مطالب سست و ضعیف، و چه بسا کذب و نادرست و وهن آمیز، برپا شود، هرگز به آرمانهای امام حسین منتهی نمی‌شود.
استاد شهید مطهری در این باره می‌فرماید:
گریه بر شهید، شرکت در حماسه او و هماهنگی با روح او و موافقت با نشاط و حرکت اوست.... امام حسین (علیه‌السلام) به واسطه شخصیت عالی قدرش، به واسطه شهادت قهرمانانه‌اش، مالک قلب‌ها و احساسات صدها میلیون انسان است، و اگر کسانی که بر این مخزن عظیم و گرانقدر احساسی و روحی گمارده شدند، یعنی سخنرانان مذهبی [و مداحان اهل بیت] بتوانند از این مخزن عظیم در جهت همشکل کردن و همرنگ کردن و هم احساس کردن روح‌ها با روح عظیم حسینی بهره برداری صحیح کنند، جهانی اصلاح خواهد شد.

۵ - یادآوری



گفتنی است اخباری که درباره ثواب و فضیلت عزاداری برای امام حسین (علیه‌السلام) یا سرودن شعر در سوگ آن حضرت، از معصومان (علیهم‌السلام) رسیده است، درواقع درصدد نفی دیگر تکالیف و وظایف یک مسلمان یا جایگزینی آنها نیست؛ بلکه گویای این است که این اعمال، شان و اقتضای چنان پاداش‌هایی را دارد. طبعا انجام احکام و تکالیف شرعی دیگر- طبق اصطلاح پذیرفته شده اصول فقهی نزد علمای اسلام - نوعی مقید لبی (قید و شرط عقلی) برای این روایات محسوب می‌شود.
توضیح اینکه آیه شریفه انما یتقبل الله من المتقین دلالت بر این دارد که شرط قبولی اعمال، تقوای الهی است. از این رو وصول به پاداش عزاداری بر امام حسین(علیه‌السلام)، مشروط و «مقید» به این است که عزاداران، تقوای الهی پیشه کنند و در زمره متقین باشند. بر این اساس، عزاداری برای امام حسین (علیه‌السلام) همچون دیگر عبادات یا صالحات و سنن و مستحبات مانند دعا، صدقه، زیارت، توسل و... برای رسیدن به بهشت جاویدان و قرب به پروردگار، در حد «مقتضی» است و هنگامی «فعلیت» می‌یابد که عزاداران، از معاصی و گناهان که نقش «مانع» را دارند، به دور باشند و در صورت آلودگی، توبه کنند. (برخی از محققان، روایات مربوط به فضیلت گریه و عزاداری بر امام حسین (علیه‌السلام) را به گونه‌ای دیگر تفسیر و توجیه کرده‌اند)
بر این اساس عزادار حسینی، با رعایت ضوابط دینی، در پرتو پیوند عاطفی و اتصال روحی با راه و فکر و خط امامان و شهدا، خویشتن را از زشتی، پلیدی و گناه حفظ می‌کند و در طریق کمال گام می‌نهد.

۶ - پانویس


 
۱. قمی، ابن قولویه، کامل الزیارات، باب ۳۳، ص۱۱۱، ح۱.    
۲. شیخ صدوق، ثواب الاعمال وعقاب الاعمال، تصحیح علی اکبر غفاری، ص۸۳.    
۳. شیخ طوسی، اختیار معرفته الرجال (رجال الکشی)، تصحیح حسن مصطفوی، ص۲۸۹.    
۴. شیخ حر عاملی، محمدبن حسن، وسائل الشیعه، تصحیح و تحقیق میرزا عبدالرحیم ربانی شیرازی، ج۱۰، ص۴۶۴، ح۱.    
۵. قمی، ابن قولویة، کامل الزیارات، تحقیق نشر الفقامه، باب ۳۳، ص۱۱۲، ح۲.    
۶. شیخ صدوق، ثواب الاعمال وعقاب الاعمال، تصحیح علی اکبر غفاری، ص۸۴.    
۷. ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث والاثر تحقیق طاهر احمد الزاوی و محمود محمد الطناحی، ج۱، ص۱۵۰.    
۸. کلینی، محمدبن یعقوب، الاصول من الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری، ج۲، ص۳۳۲.    
۹. کلینی، محمدبن یعقوب، الاصول من الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری، ج۲، ص۳۳۲، ح۹.    
۱۰. کلینی، محمدبن یعقوب، الاصول من الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری، ج۲، ص۳۵۰،، ح۸-۱۰.    
۱۱. محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص۴۱۳-۴۱۴.
۱۲. مطهری، مرتضی، قیام و انقلاب مهدی به ضمیمه شهید، ص۱۲۱-۱۲۲.    
۱۳. مائده/سوره۵، آیه۲۷.    
۱۴. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۴، ص۲۹۳-۲۹۶.    


۷ - منبع


پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۱، ص۱۹۸-۲۰۲.






آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.